معلم گفت فعل رفت را صرف کن...
گفتم رفت که رفت او برای همیشه رفت.سکوت کلاس را فرا گرفت
بغض گلویم را فشرد سکوتم را شکست و گفتم دلی را شکست و رفت.
غروری را له کرد و رفت و عشقی را بی رحمانه گرفت و رفت
اری او برای همیشه رفت...
معلم گفت فعل رفت را صرف کن...
گفتم رفت که رفت او برای همیشه رفت.سکوت کلاس را فرا گرفت
بغض گلویم را فشرد سکوتم را شکست و گفتم دلی را شکست و رفت.
غروری را له کرد و رفت و عشقی را بی رحمانه گرفت و رفت
اری او برای همیشه رفت...