هي لعنتي...
اون طوريا ك تو فكر ميكني نيست...!
شايد روزي عشقت بودم و بي تو مي مردم.ولي ببين...
بي تو هم زنده ام هم زندگي ميكنم!
فقط گاهي در اين ميان يادت زهر ميكند برايم زندگي را...
همين...!
هي لعنتي...
اون طوريا ك تو فكر ميكني نيست...!
شايد روزي عشقت بودم و بي تو مي مردم.ولي ببين...
بي تو هم زنده ام هم زندگي ميكنم!
فقط گاهي در اين ميان يادت زهر ميكند برايم زندگي را...
همين...!
قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون
به سلامتی اون که وقتی
بغلش کردم
تمام تنم لرزید.....
نه به خاطر عشق بازی و
خوشحالی....!!
واسه ترس از فردای
بدون اون...!!
هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست
هی........؟
معشوقه ی من .................سلامتی؟؟
چقدر به خــــودم دروغــــــکی می گفتم...
الان هر جا باشه واسم دلــــــ♥ــــــتنگه ...
قسم..........................
به درد های قلب زارم.......................
قسم.........................
به خاطراتی که با تو دارم....................
تو باشی یا نباشی.....................
در کنارم تو را از جان و دل دوست دارم...............
یعنی میشه روزی برسه که بیای........ منو محکم بغل کنی..........
تا خواستم گله کنم..لبامو ببوسی و توی
نزدیکترین فاصله?
ممکن.... بگی هیـــــــــــــــــــس ..... همه غصه هامون تموم شد
............. دیگه
هیچوقت تنهات نمیذارم.....................♥
شده ام معادله چند مجهولی
این روزها،هیچکس ،ازهیچ راهی
مرانمیفهمد!!!!!
من بودم و یک خط خاموش ...
من بودم و دوستت دارم هایی که هیچوقت تحویل داده
نشد ...
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقد وزن
دارد . . .
کاش بودی عزیز لعنتی ام . . .
ﻧﯿـــــــﺎ ﺑـــﺎﺭﺍﻥ !
ﻧﺒﺎﺭ ﻟﻌـــــﻨﺘــــــــــﯽ !!
ﻋﺸﻘــــﻢ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﯿــﺮﻭﻥ ﺍﺳــﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ…
چه تکلیف سنگینی است بلاتکلیفی
وقتی که نمیدانم!
دارمت یا ندارمت!!!!!
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه...
محکم بغلت کنه...
بذاره اشگ بریزی راحت بشی...
بعد آروم تو گوشت بگه:"دیونه من که باهاتم
گفت : بزن به سلامتی پت و مت !
گفتم : حتما به خاطره اینکه خنده دار بودن ؟
گفت : نه ، به این خاطر که تا تهش با هم بودن !
گفتم : حتما به خاطره اینکه خنده دار بودن ؟
گفت : نه ، به این خاطر که تا تهش با هم بودن !
تو کل زندگیم فقط یه اشتباه کردم و
اونم تکرار اشتباهاتم بود.
خدایـــــــــــــــــا...
این روزها حرفهایـــــــم...
بوی ناشکــــــــری میدهند...
اما تـــــــو...
بگذار به پای تنهایی و درد و دل..
دفتر عشـــق كه بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
...............
.........
....
.
عروس تنهایی ها باش!
نه!!!!!!!
عروس تن هایی که تنت را فقط برای یک شب میخواهد....!
دلش دل نبود.....
ژله بود....
لعنتی واسه همه میلرزید جز من!!!
یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
دختر:وای چه پالتوی زیبایی
پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟
وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده
پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟
فروشنده:360 هزار تومان
پسر: باشه میخرمش
دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟
پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش
چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند
دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری
پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:
مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم
بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن
پسر:عزیزم من رو دوست داری؟
دختر: آره
پسر: چقدر؟
دختر: خیلی
پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟
دختر: خوب معلومه نه
یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم
دست دختر را میگیرد
فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق
چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند
فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی
دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند
پسر وا میرود
دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد
چشمان پسر پر از اشک میشود
رو به دختر می ایستدو میگویید :
او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خریدیم
دختر سرش را پایین می اندازد
پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی
ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟
دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد.
دارم از تنهایی می پوسم و میمیرم…
شاید سرنوشت من اینه که همیشه با یه دنیا آه و حسرت در چرخش و نفس کشیدن باشم
زندگی زيباست زشتی های آن تقصير
ماست
در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير
ماست
زندگي آب رواني است روان ميگذرد
آنچه تقدير من و توست همان می گذرد
غیرتـتــــــــ کجا رفتــــ
زمــــانی کــــه معشوقه ات
از تجــــاوز تنهایی درد می کشــــید
تو بجــــای آنکه درکــــش کنی ترکــــش کردی نــــامرد !!
به سلامتيه اونے که تو عصبانيت خواست آرومم کنه....
هر چے از دهنم درومد بهش گفتم....
آخرش فقط گفت : بهترے ؟!
ﮔﻔﺘﻢ ﻧـﺮﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ
ﺑﺮﮔﺸــﺖ ﻧـﮕــﺎﻡ ﮐﺮﺩ ... ﮔﻔﺘﻢ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ …
ﮔﻔـﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤـﺎ
خوشبختی یعنی
در خاطر کسی ماندگاری که لحظه های نبودنت را با تمام
دنیا معامله نمیکند . .
سوختنم را دیدی و خندیدی...
خنده ات را دیدم و سوختم...
خنده هایم را خواهی دید...
دیدارِ ما به وقت سوختنت.........
تعداد صفحات : 2